حامیان جبهه پایداری بندرامام خمینی (ره) اخبار و مقالاتی پیرامون جبهه پایداری و آخر الزمان درباره وبلاگ آخرین مطالب
نويسندگان ![]() هنوز مدت زمان بسیاری از اظهارنظرهای خوشبینانه پس از مذاکرات استانبول نگذشته است؛ اما اکنون فضای اظهارنظرهای بینالمللی پیرامون برنامه هستهای ایران، تفاوت چشمگیری با چند هفته پیش پیدا کرده است. در این شرایط، بررسی زمینهها و دلایل این تغییر فضا، از اهمیت چشمگیری برخوردار است. به گزارش «تابناک»، جو کلی حاکم بر پرونده هستهای ایران پس از نشست استانبول، حاکی از مناسب بودن فضا برای رسیدن دو طرف به توافق، با رعایت حق ایران در پیشبرد برنامه صلحآمیز هستهای بود. با این حال، این جو دیری نپایید و روند رخدادها در چند روز گذشته، فضای جهانی را به کلی تغییر داده است. بنا بر این گزارش، نشانههای مثبت موجود در آستانه مذاکرات استانبول و پس از آن، تا جایی پیش رفت که حتی برخی مطبوعات غربی، از موافقت کامل آمریکا با غنیسازی اورانیوم تا سطح 5 درصد در ایران خبر میدادند و گویا، آنچه قرار بود بر سر آن گفتوگو شود، نه اصل غنیسازی و نه حتی غنیسازی تا سطح 5 درصد، بلکه تنها غنیسازی 20 درصدی و بالاتر از آن بود. به این ترتیب، پرسش اینجاست که چه عاملی موجب شد، غرب در چرخشی آشکار، بار دیگر ادعای ضرورت تعلیق همه فعالیتهای مرتبط با غنیسازی در ایران را مطرح کند و حتی کار به جایی برسد که 27 کشور اتحادیه اروپا، در بیانیهای رسمی، چنین خواستهای را از ایران مطرح کنند؟! این گزارش همچنین آورده است، در تحلیلهای پیشین، به نقش رژیم صهیونیستی و فضاسازیهای علنی و پشت پرده این رژیم اشاره شد؛ اما عامل دیگری که کم و بیش در تحلیلها مورد اشاره قرار گرفته، تفسیر غرب از قرار داشتن ایران در موضع ضعف و تلاش برای افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران به منظور دادن کمترین امتیازات است. در حقیقت، باید گفت از یک دیدگاه، همین بعد ماجرا، مهمترین تأثیر را بر تند شدن موضعگیریهای غرب و تغییر جهتگیری غربیها از به رسمیت شناختن حق غنیسازی به توقف کامل همه فعالیتهای مرتبط داشت. اما همین جا پرسش دیگری مطرح میشود و آن این که چه عاملی باعث شکل گیری همین تفسیر و برداشت در میان غربیها شد؟ در این زمینه بیش از هر چیز باید به اظهارات و مواضع بعضاً بیش از اندازه متساهلانه برخی از مقامات دستگاه دیپلماسی کشورمان اشاره کرد که گاه حتی از سوی عالیترین مقامات این دستگاه نیز ابراز شده است. در این زمینه، برای نمونه میتوان به سخنان «سید رضا سجادی»، سفیر کشورمان در مسکو اشاره کرد که اظهارات وی در مصاحبه با شبکه خبری «بلومبرگ» و اشاره به «احتمال و امکان» پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران، در رسانههای داخلی و خارجی بازتاب گستردهای پیدا کرد. هرچند آقای سجادی پس از انجام انتشار این مصاحبه با فرستادن توضیحاتی به مطبوعات داخلی، از درست بازتاب داده نشدن اظهاراتش خبر داده بود، به هر حال در مورد اینکه «احتمال و امکان» پذیرش پروتکل الحاقی را تأیید کرده، شبههای مطرح نکرده بود و همین نکته برای غربیها کافی بود تا آن را به عنوان سیگنالی مثبت و نشانه نرمش ایران تعبیر کنند. اما این سیگنالها به همین جا پایان نیافت و در عالیترین سطوح وزارت خارجه نیز اظهاراتی مطرح شد که غرب را درباره درستی تعبیر خود مطمئنتر کرد. این گونه اظهارات حتی از سوی شخص وزیر امور خارجه نیز مطرح شد؛ برای نمونه، آقای صالحی در جایی با اشاره به مذاکرات جاری میان ایران و 1+5 گفته بود: «اگر آنها ضمانت دهند که سوخت را در غناهای گوناگونی که نیاز داریم به ما بدهند، موضوع فرق خواهد کرد». همان گونه که اشاره شد، این گونه اظهارنظرها راه را برای نتیجهگیری غرب درباره قرار داشتن ایران در موضع ضعف و امکان تحمیل نتیجه دلخواه، بازتر کرد. این در حالی است که اصولاً انتظار میرود، پیش از انجام یک مذاکره مهم دیپلماتیک، هر طرف بر خواستهای حداکثری خود تأکید ورزد تا بتواند سرانجام با پذیرش میزانی از توافق در مذاکرات، به حد مطلوبی از خواستههای مورد نظر خود دست یابد. به هر حال، این نکته باید پس از این و در ادامه روند مذاکرات با غرب در کانون توجه دستگاه دیپلماسی ما قرار گیرد تا خط قرمزهای ایران در مذاکرات و موارد قابل مذاکره، برای طرف مقابل به خوبی روشن شود و جایی برای مانورهای حاشیهای باقی نماند.
نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |